کوچینگ یکی از بیشمار مشاغل کمک کننده به افراد است. روشهای دیگر پشتیبانی، شامل راهنمایی ، مشاوره و روان درمانی می باشد. درک تفاوت بین کوچبنگ و روان درمانی ، که به آن درمان یا مشاوره نیز گفته می شود ، برای تأمین بهتر نیازهای مراجع ضروری است. ما می توانیم به سلامت روان مانند سلامت جسمی فکر کنیم: هنگامی که فردی علائم جسمانی مانند گلودرد یا سرفه مداوم که در زندگی روزمره مشکل ایجاد می کند را داراست، باید برای تشخیص و درمان به پزشک مراجعه کند. هنگامی که مراجع بیماری ای در حوره سلامت روان را تجربه می کند (به عنوان مثال شرایطی که باعث میشود ذهن فرد عادی کار نکند) ، ما باید فرد را برای تشخیص و درمان به متخصص مناسب ارجاع دهیم.
مطالب موجود در این راهنما ترکیبی از اطلاعاتی می باشد که ازدو رویکرد مدل پزشکی و رویکرد بعدی برای درک حالتهای غیر طبیعی روانی گرفته شده است،. رویکردهای دیگر سلامت روان نیز در حال ظهور است. این راهنما زمانی که سلامت روان از منظر مدل پزشکی در یک طیف مشاهده شود ، اعمال میشود.
الگوی پزشکی سلامت روان ، رویکرد غالب در زمینه روان درمانی بوده است. مدل پزشکی بر تشخیص و آسیب شناسی تأکید دارد.، بدین معنا که این رویکرد تمایل به نگاهی آسیب شناسانه دارد که در آن رفتار از نظر روانشناختی “غیر طبیعی” یا “ناسالم ” تلقی می شود. مشکل مراجع در این رویکرد به عنوان یک “اختلال” در چارچوب مدل پزشکی دیده می شود. از این منظر، مراجع تمایل دارد به عنوان فردی با بیماری جدی در نظر گرفته شود.برخی منتقد الگوی پزشکی بوده و ازعان دارند که برچسب زدن می تواند به احساس شرم و بی کفایتی دامن زده و باعث شود فرد احساس بدتری کند. برچسب زدن به عنوان “غیرطبیعی” یا ” دارای اختلال” به فرد نیز باعث ایجاد کلاله ( بد نام کردن/ برچسب زنی )در روند درمان می شود. رویکرد پزشکی ، اختلالات را بر اساس علائم خاص طبقه بندی و درمان را بر اساس سیستم طبقه بندی تشخیص می دهد. آسیب شناسی روانی در این رویکرد سلامت روان در دسته بندی موجود و ناموجود در نظر گرفته شده است.
با افزایش علاقه به متخصصان این حوزه و حمایت بیشتر انها، رویکرد ابعادی یا روانی-اجتماعی سلامت روان را در یک طیف مشاهده میکند. این رویکرد به جای اینکه به سادگی بگوید فرد دارای اختلال هست یا نیست ، سلامت روان را با تعیین کمیت علائم فرد طبقه بندی می کند. فرآیند کمی سازی میزان و یا درجه وجود یک ویژگی خاص در فرد را را بررسی می کند. این روش به جای برچسب زدن ، نمایه ای از ویزگی های فردی شخص ایجاد می کند. اسیب شناسی روانی از طریق اندازه گیری هایی از قبیل فراوانی و شدت و به صورت ابعادی مشاهده می شود. با دیدی ابعادی به بهداشت روان ، عملکرد را می توان در یک طیف و برخلاف یک دسته دودویی (عملکرد صحیح یا اختلال در عملکرد ) مشاهده کرد. ممکن است فردی در یک زمینه در زندگی خوب عمل کند و در حوزه دیگر عملکرد خوبی نداشته باشد . در این شرایط ،کوچینگ و مشاوره می توانند در کنار هم عمل کنند.
ما می توانیم شناخت تفاوت های کوچینگ و روان درمانی را با مشاهده تعاریفی که انجمن های بزرگ برای انها ها ارائه می دهند ، شروع کنیم. به خاطر داشته باشید ، این اصطلاحات دارای از تعاریف مختلفی هستند و در فرهنگ های مختلف می توانند معانی متفاوتی داشته باشند.
فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) کوچینگ را چنین تعریف می کند: “مشارکت با مراجعان در یک پروسه برانگیزاننده تفکر و خلاقیت جهت به حداکثر رساندن توانایی های شخصی و شغلی خود .
انجمن روانشناسی آمریکا (APA) روان درمانی را چنین تعریف می کند: “استفاده آگاهانه و عمدی از روشهای بالینی و مواضع بین فردی برگرفته از اصول روانشناختی مقرر به منظور کمک به افراد برای اصلاح رفتارها ، شناخت، احساسات و یا سایر خصوصیات شخصیتی آنها در جهتی که شرکت کنندگان مطلوب می دانند.
تمایز اصلی بین کوچینگ و روان درمانی بر اساس تمرکز ، هدف و جمعیت است . کوچینگ بر روی چشم انداز ، موفقیت ، حال و حرکت به آینده متمرکز دارد و درمان به منظور درک زمان حال ، بر آسیب شناسی روانی ، احساسات و گذشته فرد تأکید دارد. هدف از کوچینگ غالباً بهبود عملکرد ، یادگیری یا پیشرفت در برخی از زوایای زندگی است در حالی که درمان اغلب در مسائل عاطفی عمیق فرو می رود تا روی بهبودی شخص یا بهبودی تروما کار کند. کوچینگ ییشتر با افراد دارای عملکرد مناسب و سالم سر و کار دارد در حالی که روان درمانی افراد دارای اختلال را درمان میکند. درمان بیش از کوچینگ با افزایش مهارت مدیریت احساسات یا مسائل گذشته سر و کار دارد.
به عنوان مثال ، کوچ مانند کوچ ورزش است در حالی که یک درمانگر مانند یک پزشک تیم است و هر دو از دانش مشترکی برخوردارند که شامل آناتومی ، حرکت شناسی ، تغذیه و مواردی از این دست است.
کوچ با این فرض کار می کند که اساساً ورزشکار از نظر جسمی سالم است و بر پیشرفت و تناسب اندام تمرکز دارد. در صورت وجود صدمه ، کوچ ورزشکار را به پزشک تیم ارجاع می دهد. به طور مشابه ، کوچ ها و درمانگران نیز با همان مواد اما با مجموعه مهارت های مختلف و با اهداف متفاوت کار می کنند. کوچ می تواند گذشته ، زندگی خانوادگی یا احساسات مراجع خود را در جهت درک مشکلات اصلی مراجع در زمان حال و آینده بررسی کند.
نکته مهم این است که کوچ نه تشخیص می دهد و نه درمانی ارائه می دهد بلکه از طریق مشاهدات خویش راه حلی برای نیاز های مراجع ارایه می دهد. اگر نیاز های مراجع فراتر از تجربه و صلاحیت یا قرارداد شما با مراجع است ، باید محدودیت ایجاد کنید. در صورت لزوم کوچ می بایست ارجاع دهد. در ادامه این راهنما توضیح داده می شود که چرا ، چه موقع و چگونه می توان مراجع را به متخصص سلامت روان ارجاع داد.