در مدل کواکتیو کوچینگ کوچ به صورت حرفه ای و فراگیر بر روی مراجع تمرکز می کند. نه فقط بر روی مسئله طرح شده همچنین این مدل به کوچ این مزیت را می دهد که بتواند بر روی انواع چالش ها (سازمانی، توسعه شغلی یا فردی) در طول جلسات متمرکز شود. در مدل کواکتیو از مراجع حمایت می شود که بر روی نقاط قوت اش متمرکز باشد. در جلسات سوالات قدرتمندی طرح میشود و مهارت های ارتباطی پایداری بین کوچ و مراجع شکل می گیرد.

کواکتیو با گفتمانی سیال و روح نواز تو را تا عمق ناشنیده های مراجعت به سفری اکتشافی میبرد و این طی مسیر | با رابطه ای زیبا و دلنشین خودنمایی کرده و تحول و تداوم می یابد.

آنچه که در مورد دوره " C4C" در ذهن من پر رنگ مانده تاکید بر نوع بودن یک کوچ در کنار مراجع اش است؛ این بودن بهتر است به شکلی باشد که در مراجع امنیت برای ابراز صادقانه و جرات برای بلند شدن و رشد کردن بدهد.

فعالیت در حوزه کوچینگ برای من مانند آشنایی با اقیانوس وسیعی پر از در و گوهر و مروارید بود و با شرکت در دوره C4C" یاد گرفتم که چگونه در این اقیانوس وسیع غواصی کنم. همانطور که میدانید هر چقدر غواص عمیق تر شیرجه بزند در و گوهرهای گرانبهاتری را در این دریا خواهد یافت از این بابت از استاد نجات سپاسگزارم که در ابتدای راه کوچینگ بند را از دست و پای ما برداشتند و من آموختم چطور شیرجه بزنم و عمیق تر شوم.

به نظر من "C4C" یک پنجره هست به سمت دنیای بی حدومرز کوچینگ چون میتونی هنرمندانه و با رهایی سفر کنی | به دنیای مراجع و باهاش لحظه به لحظه در رقص باشی و شاهد رشدش!

کوچینگ برای کوچها (C4C) برای من رهایی و خلاقیت را به همراه داشت. همان رقص دونفره کوچ و مراجع که بیشتر احساس را درگیر میکرد تا منطق را... تمثیل استعاره و شهود دستاوردهای این سفر فوق العاده بود؛ نهایتا فردیت و تفاوت یک کوچ را با دیگر کوچ ها نمایان میکرد و انصافا استاد نجات در این دوره با تمام وجود تدریس کرد

من زمانی وارد کلاس C4C با دوستان صمیمی و استاد نجات گرامی شدم که همه هم ارزش و هم هدف بودیم؛ هر جلسه آن مثل یک سفر هیجان انگیز به دنیای پرشور کوچینگ بود که در آن به دنبال یافتن، کشف های جدید و کاربردی بودیم. مخصوصا دنیای کشف و شهود و تمثیل که برای من سخت ترین کار دنیا بود...

اگر کوچینگ یک منظره زیبا از یک طبیعت بکر و وحشی باشه و چند تا پنجره وجود داشته باشه که از هر کدوم از اونا بتونی از یک زاویه مختلف به اون منظره نگاه ،کنی کواکتیو همون پنجره هست که وقتی ازش به منظره نگاه میکنی تلالو نور درخشان تر صدای طبیعت گوش نواز تر آب رودخونه شفاف تر و انعکاس نور خورشید زیبا تر توش میدرخشه

در دوره " C4C " با فصل جدیدی از کوچینگ آشنا شدم یعنی اصلا توی این دوره تازه فهمیدم کوچینگ چی میگه واقعا عالی بود به طوری که میتونم بگم بدون این دوره نمی تونستم یه کوچ باشم...... مخصوصا با استاد نجات عزیز که خیلی هنرمندانه نکات رو گفتند.

به عنوان یک روان شناس شناخت مرزهای کوچینگ و روان درمانگری خیلی برام سخت بود و دچار سردرگمی شده بودم تا اینکه با کواکتیو کوچینگ از کلام صادق نجات آشنا شدم . اونجا بود که متوجه شدم از اول به دنیای کوچینگ با این نگاه تعلق داشتم ..... رهایی اکتشاف عمیق بودن امنیت و شجاعت خروجی جلسات کواکتیو کوچینگ برای من بود که با ویژگی های ذاتی من همسو بود و این فرصت رو به من داد که خود واقعیم رو در کنار مراجعم حس کنم ..

نقطه عطف دوره C4C برای من، آشنایی با کاربرد «تشبیه و استعاره» در جلسات کوچینگ بود. در جلساتی که از این ها استفاده میکنم، به وضوح همراهی مراجع به طرز محسوسی بیشتر می شود.